شاعر : حمید رمی نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : مربع ترکیب
قـلـم به دست گـرفـتـم دوبـاره بـنـویسم نـهـاد عـشـق شـدم تاگـزاره بـنـویـسـم
حـروف شـمسی خود با سـتاره بنویسم توان گـرفتهام از یک عـصاره بنویسم
عصارهایکه رسید وزمین بهآب رسید
عصارهای که چکید و شراب ناب رسید
درآن زمان که بشر محو بتپرستی بودتمامفرصتشانصرفعیشومستیبود
بقـای نسل به تـدریج رو به پـستی بود بنـای بتکـدهها حُکـم چـیـرهدستی بود
تـمام نـوررسید وجهـان چـراغان شد
رسید ویکشبه یک طایفه مسلمان شد
به گـوش بـاش خـداونـدگـار گـمـراهی رسیـده است سحـردرپـسِ شبِ واهی
وزیـده است نـسـیم خـوش سحـرگاهی به سوی چـاهِ عـدم تا ابـد بـشـو راهـی
خبررسیده که موسی بهنیل آمدهاست
خـبـررسیـده دوبـاره خـلـیل آمده است
خدابه خلقـت زیـبای خودنـمک پاشید بهخـلـق جـاذبۀ رویعـشق مـینـازید
خجـالـت از نَـفَـس سـرد مـاه میبـارید به پشت ابـرتکامل روانه شدخورشید
خـدابه چهـرۀ اودین راستـین میگفت
به آفـریـنـش خود،بـاز آفـرین میگفت
بـه ســردی نَـفَـس آدمـی حــرارت داد زمین خشکِ هـوسبازرا طراوت داد
به ذات گـمـشدۀ عـاشـقـی کـرامـت داد به مـادّیّـت ایـن خـاک،مـعــنـویّـت داد
برای کسبشـرابش زمین سبـومیشد جهان به یُمن قدمهاش، زیرورو میشد
دوقطره اشک محمد،دوسال باران بود رسول میشود ازبس به فکرانسان بود شکست خوردۀ این روزگار،شیطانبود و جبرئیل زِعرش خدا رجزخوان بود :
دوباره بر همه حجّـت،تمام خواهد شد
چرا که حضرت احمد،امام خواهد شد